۴ نتیجه برای جمشیدی اورک
خانم فهیمه محمدی فخار، دکتر فروغ رفیعی، خانم روح انگیز جمشیدی اورک، خانم مهرنوش اینانلو،
جلد ۵، شماره ۱۹ - ( زمستان ۱۳۸۹ )
چکیده
تأثیر آرامسازی فک بر اضطراب درد پانسمان سوختگی: کارآزمایی بالینی تصادفی با گروه کنترل
چکیده
مقدمه: بیماران مبتلا به سوختگی در هنگام تعویض پانسمان، سطوح بالایی از اضطراب پیشبینی شده را تجربه میکنند. این اضطراب پس از هر پانسمان و در طول زمان افزایش مییابد و کنترل کامل آن توسط داروهای ضد اضطراب امکانپذیر نیست. پرستاران با استفاده از مداخلات دارویی و غیردارویی در مدیریت اضطراب درد سهیم میشوند. روشهای آرامسازی یکی از پر استفادهترین روشها در مدیریت اضطراب درد میباشند. با این حال از تأثیر این روشها بر اضطراب درد بیماران سوختگی اطلاعات زیادی در دسترس نمیباشد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آرامسازی فک بر اضطراب درد پانسمان در بیماران مبتلا به سوختگی انجام شد.
روش: این مطالعه، یک «کارآزمایی بالینی تصادفی» با گروه کنترل بود. تعداد ۱۰۰ بیمار مراجعهکننده به مرکز سوختگی شهید مطهری تهران در دوره زمانی تیر تا دی ماه ۱۳۸۸ به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند، و به شیوه Minimization، به طور تصادفی در یکی از گروههای آزمون یا کنترل قرار گرفتند. افراد گروه آزمون قبل از ورود به اتاق پانسمان روش آرامسازی فک را به مدت ۲۰ دقیقه تمرین کردند. دادهها با استفاده از مقیاس اضطراب درد مخصوص سوختگی (BSPAS) بررسی و با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای کایدو، تیمستقل و وابسته و آزمون دقیق فیشر توسط نرمافزار SPSS v,۱۷ تحلیل شد.
یافتهها: یافتهها تفاوت آماری معناداری را بین اضطراب درد قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون نشان داد. همچنین پس از مداخله بین اضطراب درد بعد از پانسمان در گروه آزمون و کنترل تفاوت معنادار آماری مشاهده شد. تفاوت آماری معناداری بین اضطراب درد بعد از مداخله و قبل و بعد از پانسمان در گروه آزمون یافت نشد.
نتیجهگیری: پرستاران میتوانند با استفاده از آموزش آرامسازی فک که روشی ساده و کم هزینه میباشد، مستقلاً اضطراب درد بیماران سوختگی را کاهش داده و از پیامدهای جسمی و روانی ناشی از درد پانسمان بکاهند. پیشنهاد میشود تأثیر این روش بر اضطراب درد مددجویانی که مشکلاتی به جز سوختگی دارند و روشهای درمانی دردناکی را متحمل میشوند، مورد بررسی قرار گیرد.
خانم منصوره اشقلی فراهانی، خانم محبوبه لاری، خانم روح انگیز جمشیدی اورک، خانم مهری بزرگنژاد،
جلد ۸، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: پزشک و پرستار باید با هم به طور مؤثر ارتباط برقرار کنند و باور داشته باشند که هیچ یک به تنهایی نمیتوانند به نتیجه مطلوب دست یابند. تشریک مساعی به عنوان نمودی از ارتباط مؤثر، فرآیندی است که به واسطه آن پزشک و پرستار مشکل بهداشتی- درمانی بیمار را مورد بحث قرار داده و هر یک دانش و اطلاعات خود را با رعایت احترام متقابل بیان مینمایند تا بر این اساس یک برنامه مراقبتی انجام شود. هدف از انجام این مطالعه تعیین نگرش پزشکان و پرستاران شاغل در بیمارستانهای عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران در مورد تشریک مساعی پزشک و پرستار است.
روش: این مطالعه یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی مقایسهای است. جامعه پژوهش شامل پزشکان و پرستاران شاغل در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل دو قسمت بود که قسمت اول آن مربوط به مشخصات فردی نمونههای پژوهش و قسمت دوم شامل پرسشنامه جفرسون برای سنجش تشریک مساعی پزشک و پرستار بود. دادهها پس از جمعآوری با نرمافزار SPSS v,۱۴ مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند، جهت دستیابی به اهداف تحقیق از آمار توصیفی شامل شاخصهای مرکزی و پراکندگی و آمار استنباطی شامل آزمونهای تیمستقل و کایدو استفاده گردید.
یافتهها: در این مطالعه ۱۶۰ نمونه در هر گروه شرکت داشتند. نتایج پژوهش نمایانگر وجود اختلاف معنادار (۰۰۱/۰p<) بین میانگین نمرات نگرش پزشکان (۰۵/۵±۵/۴۴) با پرستاران (۸۴/۳±۸/۵۰) است.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهند که لازم است در زمینه تشریک مساعی پزشک و پرستار فرهنگسازی شود همچنین به نظر میرسد که برگزاری کارگاهی به منظور تعریف اهداف و راهکارهایی برای پیادهسازی تشریک مساعی پزشک و پرستار برای دانشجویان رشتههای پزشکی و پرستاری به طور مشترک ضرورت داشته باشد. این مطالعه با روشن ساختن نگرش پزشک و پرستار در مورد تشریک مساعی میتواند زمینههایی برای ارایه راهکارهایی در جهت برقراری ارتباط مؤثر بین پزشک و پرستار را فراهم آورد تا پزشکان، پرستاران و بیماران از پیامدهای مفید آن بهرهمند شوند.
خانم فاطمه غفرانی کلیشمی، خانم منصوره اشقلی فراهانی، خانم روحانگیز جمشیدی اورک، خانم نعیمه سیدفاطمی، خانم سارا بنیهاشمی،
جلد ۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: هوش هیجانی از طریق مدیریت مؤثر و استفاده از هیجانها در انگیزش و برقراری ارتباط مؤثر، در تمامی ابعاد زندگی فردی نقش دارد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط نمره هوش هیجانی با اطلاعات دموگرافیک دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود که به صورت مقطعی در سال ۱۳۹۲ در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در ترم اول مقطع کارشناسی پرستاری جامعه این پژوهش بودند که ۶۹ دانشجو به روش آسان از آن جامعه به عنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها به روش خودگزارشی و با استفاده از پرسشنامه جمعآوری شد. پرسشنامه شامل دو بخش مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه ۴۱ گویهای تجدیدنظر شده هوش هیجانی شاته به زبان فارسی در مقیاس ۵ قسمتی لیکرت بود. روایی پرسشنامه به صورت همزمان و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب همبستگی بین دو آزمون (۷۵/۰=r) و همبستگی درونی سؤالات آزمون (۸۹/۰=) در مطالعه بشارت (۲۰۰۷) تأمین شده است. دادههای ۶۹ پرسشنامه با استفاده از نرمافزار SPSS v,۱۶ مورد تحلیل قرار گرفت. از محاسبه میانگین و انحراف معیار، آزمون مجذور کای و آزمون زد برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمره هوش هیجانی در دانشجویان برابر با ۷۲/۳ و انحراف استاندارد آن ۳۶۴/۰ بود. دانشجویانی که معدل دیپلم آنها کمتر از ۱۷ بود در مقایسه با دانشجویانی که معدل دیپلم حداقل ۱۷ داشتند از میانگین نمره هوش هیجانی بالاتری برخوردار بودند (۰۵/۰p<). بین نمره هوش هیجانی با متغیرهای سن، جنس، شغل، محل سکونت، گذراندن دوره هوش هیجانی قبلی در سطح (۰۵/۰p<) ارتباط آماری معناداری دیده نشده است.
نتیجهگیری: هوش هیجانی یکی از انواع هوش بوده و به اذعان دانشمندان میتواند باعث موفقیت بیشتر انسان در زندگی و کار شود. از آنجایی که این هوش قابل یادگیری و ارتقا در هر سن و جنسی میباشد لذا پیشنهاد میشود که آموزشی مناسب در این خصوص برای دانشجویان در نظر گرفته شود.
لیلی رضایی، ناهید دهقان نیری، حدیث اشرفی زاده، فاطمه حاجی بابایی، روح انگیز جمشیدی اورک،
جلد ۱۸، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: مدیریت دانش تلاش مستمر، برای حفظ، هدایت و افزایش هدفمند سرمایههای دانشی سازمانها است. امروزه در کنار سرمایههای انسانی و اقتصادی، سرمایههای دیگری به نام سرمایه اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط مدیریت دانش با سرمایه اجتماعی پرستاران شاغل در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۴۰۰ میباشد.
روش کار: این پژوهش مطالعهای همبستگی است که در سال ۱۴۰۰ بر روی دو گروه ۱۱۴ نفره از پرستاران شاغل در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد که به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند، انجام شده است(N= ۲۲۸). ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه مدیریت دانش کویی و پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال بوده است. دادهها با استفاده از روش توصیفی (توزیع فراوانی متغیرها، میانگین) و آمار استنباطی(آزمونهای تی مستقل، همبستگی پیرسن، آنالیز واریانس، آزمون کای دو، من ویتنی و کروسکال والیس) در نرمافزار SPSS نسخهی ۱۶ تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میانگین نمره مدیریت دانش و بازه نمره در پرستاران کارشناس و ارشد به ترتیب برابر با (۱۱۵-۴۳) ۱۳/۱۶ ± ۱۲/۷۸ و (۱۱۱-۲۷) ۴۷/۱۹ ± ۹۶/۷۵ است. علاوه بر این میانگین نمره سرمایه اجتماعی و بازه نمره در پرستاران کارشناس و ارشد به ترتیب برابر با (۱۳۵-۲۹) ۰۶/۲۰ ± ۶۴/۹۱ و (۱۲۷-۲۷) ۱۷/۲۵ ± ۹۰/۸۷ است. همچنین بین متغیرهای مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی در پرستاران کارشناسی و کارشناسی ارشد به ترتیب با نمرات (P-value ˂۰,۰۰۱,r=۰.۶۸) و (P-value ˂۰.۰۰۱,r=۰.۷۳) همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده شده است.
نتیجه گیری: با توجه به همبستگی معنی داری بین مدیریت دانش با سرمایه اجتماعی در دو گروه پرستاران کارشناس و کارشناس ارشد در این مطالعه، مدیران پرستاری میتوانند با برگزاری برنامه های مختلف و مدیریت مشارکتی نقش قابل توجهی در ارتقا مدیریت دانش و افزایش روحیه کار تیمی و بالارفتن اعتماد کارکنان به سازمان، بهبود رفتار سازمانی و تعالی حرفه پرستاری در بین رشته ها داشته باشند.