[صفحه اصلی ]   [Archive]  
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
پست الکترونیک::
انجمن علمی پرستاری ایران::
مشاوران تحقیق کیفی::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
آخرین مطالب بخش
:: تماس با ما
:: نحوه ثبت نام
:: راهنمای نگارش
:: درباره نشریه
:: مجله پژوهش پرستاری
نمایه پرستاری
AWT IMAGE
آموزش پرستاری
AWT IMAGE
روان پرستاری
AWT IMAGE
سامانه جامع رسانه ها
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۵ نتیجه برای رجبی

غلامرضا رجبی، شهلا مولوی، منصور سودانی،
جلد ۱۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۷ )
چکیده


مقدمه: غم و غصه‌های پس از زایمان در اکثریت زنان در دو هفته بعد از زایمان با نشانه‌های ملامت، خلق ناپایدار، گریه کردن، اضطراب، بی‌خوابی، اشتهای ضعیف و بی‌قراری رخ می‌دهد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر درمان شناختی–رفتاری در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی اختلال افسردگی پس از زایمان در دو زن مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره روان آسا در شهر اهواز انجام گرفت.
روش کار: این پژوهش از نوع طرح تجربی تک موردی خط پایه چند گانه بود. دو زن مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان همراه با همسرانشان با روش نمونه گیری هدفمند-داوطلب، مصاحبه تشخیصی بالینی، پرسشنامه افسردگی پس از زایمان ادینبورگ و بر اساس ملاک‌های ورود و خروج انتخاب شدند. دو زن مبتلابه اختلال افسردگی پس از زایمان در مراحل خط پایه، درمان و پیگیری ۱ ماهه پرسشنامه فرم کوتاه افسردگی بک (BDI-۱۳) و مقیاس رضایت زناشویی را تکمیل کردند. تحلیل داده‌ها با استفاده از ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و درصد بهبودی انجام شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان دادند که تأثیر بهبودی نسبی درمان شناختی-رفتاری در کاهش افسردگی زن اول ۱۷/۲۴ درصد و در زن دوم ۹۲/۲۰ درصد و در افزایش رضایت زناشویی زن اول ۷۴/۳۴ درصد و در زن دوم ۲۰/۳۰ درصد بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌ها این درمان در کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی به طور نسبی مؤثر است. لذا پیشنهاد می‌شود که درمانگران و پرستاران روانی از این درمان برای بهبود نسبی و کاهش نشانه‌های زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان استفاده کنند.
 


مهین روحانی، الهام رجبی، محمد رضا دین محمدی، سیده فاطمه غیاثی،
جلد ۱۸، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: مراقبت­های پرستاری از طریق دستیابی به دیدگاه­های بیماران تلاش می­کند اقدامات مناسب و همگام را به گونه­ای ارائه نماید که ضمن بهبود کیفیت مراقبت، ایمنی بیمار حفظ شود. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین مراقبت­های پرستاری فراموش شده با رضایتمندی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی همبستگی برروی ۲۸۲ بیمار نارسایی قلبی بستری در بخش CCU بیمارستان آیت الله موسوی زنجان انجام شد. شرکت­کنندگان با نمونه­گیری در دسترس در مطالعه وارد شدند. ابزار مطالعه شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و بالینی، مراقبت­های پرستاری فراموش شده بر اساس گزارش بیمار (MISSCARE Survey–Patient) و رضایت بیماران از مراقبت­های پرستاری (PSI: Patient Satisfaction Instrument) بود. داده­ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، آنووا و ضریب همبستگی پیرسون و در نرم افزار SPSS ۱۶ تحلیل شد.   
یافته ها: میانگین ± انحراف معیار نمره کل مراقبت­های فراموش شده از دیدگاه بیماران برابر با ۴۰/۷ ± ۴۳/۶۰ بود. میانگین ± انحراف معیار نمره کل رضایتمندی بیماران برابر با ۸۴/۱۱ ± ۲۱/۵۶ بود. ضریب همبستگی پیرسون بین نمره رضایتمندی بیماران و نمره مراقبت­های فراموش شده همبستگی معنادار و معکوس (۰۰۱/۰>p-value، ۵۵۵/۰-=r) نشان داد.
نتیجه گیری: طبق گزارش بیماران سطح مراقبت­های پرستاری فراموش شده بالاتر از حد متوسط بود. سطح رضایتمندی بیماران در همه ابعاد پایین بود. با کاهش میزان مراقبت­های فراموش شده، سطح رضایتمندی بیماران افزایش می­یابد. لذا، توجه به توسعه و ارتقاء کیفیت مراقبت های پرستاری در زمینه کاهش مراقبت های فراموش شده و افزایش رضایتمندی بیماران توصیه می­شود.

 
مریم صف آرا، حدیث رجبی، میثم صادقی، مجتبی سلم آبادی،
جلد ۱۹، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: با توجه به اهمیت پدیده سالمندی جمعیت و مشکلات روانشناختی سالمندان، شناسایی راه­های دستیابی به ارتقای سلامت روانشناختی در سالمندان اهمیت بسزایی دارد، بنابراین مطالعه حاضر با هدف نقش سرمایه عاطفی و تاب‌آوری در پیش‌بینی سلامت روانشناختی زنان سالمند انجام شد.
روش کار: در یک پژوهش توصیفی- همبستگی، از جامعه موردپژوهش که شامل تمامی زنان سالمند تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) استان خراسان جنوبی در پاییز سال ۱۴۰۲ بودند،۱۲۰ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه‌های سرمایه عاطفی گل پرور (۱۳۹۵)، تاب‌آوری کونور و دیویدسون (۲۰۰۳) و خرده مقیاس سلامت روانشناختی سازمان بهداشت جهانی (۲۰۰۰) بود. در تحلیل داده‌ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بین سرمایه عاطفی و تاب‌آوری با سلامت روانشناختی زنان سالمند ارتباط مستقیم وجود داشت و سرمایه عاطفی ۶/۳۵ درصد و تاب‌آوری ۷/۱۵ درصد از واریانس سلامت روانشناختی زنان سالمند را پیش‌بینی می‌کنند (۰۱/۰>p).
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش تلویحات عملی برای متخصصان حیطه روان‌شناسی سالمندی فراهم آورده است، بدین گونه که با افزایش سرمایه عاطفی و تاب‌آوری می‌توان سلامت روانشناختی زنان سالمند را افزایش داد.
جمال الدین بگجانی، فاطمه خوشنوای فومنی، نرگس اسدی، هادی رنجبر، محمد مهدی رجبی،
جلد ۱۹، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: تولد نوزاد نارس یک عامل تنش زای جدی است که منجر به بروز استرس قابل توجهی در مادران می‌شود و کیفیت زندگی آنها را تهدید می‌نماید. کاهش استرس مادر سبب بهبود کیفیت مراقبت از نوزاد و کسب پیامدهای بهتر خواهد شد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرینات ذهن‌آگاهی بر استرس مادران دارای نوزاد نارس انجام شد.
مواد و روش اجرا: این پژوهش یک مطالعه نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و تخصیص غیر تصادفی نمونه‌ها بود که بر روی ۷۲ مادر دارای نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بیمارستان مهدیه تهران انجام شد. مادران گروه مداخله علاوه بر مراقبت‌های روتین هشت جلسه تمرین ذهن‌آگاهی را به صورت جلسات حضوری گروهی و مجازی دریافت کردند. مادران گروه کنترل مداخله جدیدی را دریافت نکردند. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاس استرس والدینی مایلز استفاده شد. پرسشنامه ها قبل و یک ماه بعد از مداخله که همزمان با جلسه آخر تمرینات ذهن‌آگاهی بود تکمیل شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ و آزمون‌های آماری توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف معیار، فراوانی، درصد، کای دو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد.
یافته‌ها: قبل از اجرای مداخله، میانگین و انحراف معیار نمره استرس مادران در دو گروه کنترل و آزمون به ترتیب ۱۷/۲۵ ± ۸۸/۹۲ و ۲۵/۶۹ ± ۸۳/۴۸ بود و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت (P> ۰,۰۵). پس از مداخله، میانگین و انحراف معیار نمره استرس مادران در دو گروه کنترل و آزمون به ترتیب ۱۳/۴۱ ± ۷۴/۱۵ و ۱۲/۲۳ ± ۴۷/۴۳ بود و تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده شد (P< ۰,۰۵). نتایج تحلیل کوواریانس تک‌متغیره نشان داد که تمرینات ذهن‌آگاهی سبب کاهش معنادار استرس مادران گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل با اندازه اثر بزرگ شد (P<۰,۰۵ , ۰,۷۸۱ηp۲=).
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از تمرینات ذهن‌آگاهی می‌تواند مداخله‌ای مؤثر جهت کاهش استرس مادران نوزادان نارس باشد. مدیران پرستاری و مسئولان مراکز بهداشتی درمانی می‌توانند استفاده از تمرینات ذهن‌آگاهی را جهت کاهش استرس والدین در محیط‌های پرتنش همچون بخش مراقبت‌های ویژه مدنظر قرار دهند.
جمال الدین بگجانی، اکرم سادات سادات حسینی، زهرا ظریفیان سروش، هادی رنجبر، محمد مهدی رجبی،
جلد ۱۹، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: مدیریت علائم و روند بیماری سندرم نفروتیک مستلزم خودمراقبتی است. خودمراقبتی ارتباط تنگاتنگی با خودکارآمدی دارد. افرادی که خودکارآمدی بالاتری دارند، معتقدند که در امر مراقبت از خود موفق‌تر هستند، لذا خود را در اقدامات درمانی بیشتر درگیر می‌کنند و در نهایت پیامدهای بهتری را نیز کسب می‌کنند. این مطالعه باهدف تعیین تأثیر آموزش خودمراقبتی مبتنی بر تئوری اورم بر خودکارآمدی کودکان مبتلا به سندرم نفروتیک انجام شد.
روش ­کار: در این مطالعه تجربی، ۷۲ کودک ۱۸-۷ سال مبتلا به سندرم نفروتیک که به بیمارستان مفید مراجعه کردند، به شیوه مستمر انتخاب شدند و سپس به‌صورت تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تخصیص داده شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسش‌نامه اطلاعات دموگرافیک و پرسش‌نامه خودکارآمدی کودکان (SEQ-C) بود. مداخله شامل آموزش خودمراقبتی برگرفته از الگوی خودمراقبتی اورم بود که در دو جلسه آموزش حضوری ۶۰ دقیقه‌ای انجام شد. گروه کنترل اقدامات روتین را دریافت نمود و مداخله جدیدی دریافت نکرد. جمع‌آوری اطلاعات در شروع مطالعه و یک ماه بعد از پایان مداخله انجام شد. نتایج وارد نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۳ شدند. در نهایت داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف معیار، درصد، فراوانی، کای اسکوئر، من ویتنی، تی مستقل و ویلکاکسون تجزیه‌وتحلیل شدند.
یافته‌ها: در پایان مطالعه داده‌های ۶۰ نفر تجزیه‌وتحلیل شد. دو گروه از نظر متغیرهای جمعیت‌شناختی همسان بودند (P>۰,۰۵). میانگین نمره خودکارآمدی در گروه مداخله و کنترل، قبل از مداخله، به ترتیب ۱۸/۴۲ ± ۶۴/۵۰ و ۱۹/۰۲ ± ۶۴/۷۶ بود و اختلاف معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (P>۰,۰۵). یکماه پس از مداخله میانگین نمره خودکارآمدی در گروه مداخله به ۱۴/۶۷ ± ۷۶/۱۰ و در گروه کنترل ۱۷/۰۴ ± ۶۵/۰۶ رسید و میانگین خودکارآمدی بین دو گروه اختلاف معناداری داشت (P<۰,۰۵).
نتیجه‌گیری: آموزش خودمراقبتی بر اساس الگوی اورم در ارتقای خودکارآمدی کودکان مبتلا به سندرم نفروتیک مؤثر است. به ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی درمانی توصیه می‌شود که در آموزش خودمراقبتی به کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن از الگوی اورم استفاده کنند.

صفحه 1 از 1     

Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4700