۲ نتیجه برای رفتارهای خودمراقبتی
مهناز سیدالشهدایی، سلمان برسته، سیده فاطمه جلالی نیا، محمد اقبالی، محسن نظامی قلعه نوئی،
جلد ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع ۲ یک از مهمترین چالش های سلامت عمومی است. یکی از اهداف مهم در کنترل آن، توانمندسازی بیماران در انجام خود مراقبتی می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط سواد سلامت با رفتارهای خود مراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شد.
روش: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی است. نمونه های این پژوهش را ۲۰۰ بیمار مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران تشکیل می دادند. بیمارانی که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند به صورت در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل: مشخصات فردی، پرسشنامه سواد سلامت عملکردی بزرگسالان (TOFHLA) و پرسشنامه خلاصه رفتارهای خودمراقبتی دیابت (SDSCA) بود. داده ها بوسیله روش آمار توصیفی، جدول توزیع فراوانی و آزمون های آماری (آزمون ANOVA, t) و نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار نمره سواد سلامت و خود مراقبتی به ترتیب ۰۱/۱۴ ± ۰۹/۷۱ و۱۷/۱۳ ±۹۶/۷۰ بود. ارتباط معنی داری بین سواد سلامت و رفتارهای خودمراقبتی مشاهده نشد (r=۰,۰۲۷ و P=۰.۷۰۵). سواد سلامت با دو بعد خودمراقبتی شامل پیروی از رژیم غذایی (P=۰.۰۰۳) و همچنین پیروی از رژیم دارویی (P=۰.۰۰۴)، ارتباط آماری معنی داری داشت.
نتیجه گیری: با توجه به این که نتایج مطالعه نشان داد که بین سواد سلامت و خودمراقبتی ارتباط آماری معنی داری وجود ندارد، آموزش این دو مفهوم و گنجاندن آن در منابع درسی جهت بهبود وضعیت سلامت افراد جامعه پیشنهاد می گردد.
حسین محسنی پویا، فرشته مجلسی، داوود شجاعی زاده، عباس رحیمی فروشانی،
جلد ۱۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: یکی از عوامل مهم در بهبود بیماران پس از جراحی قلب، میزان خودکارآمدی است که منجربه توانمند شدن بیماران جهت مراقبت از خود میشود. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل ارتقاء سلامت بر خودکارآمدی بیماران پس از جراحی قلب انجام شد.
روش کار: دراین مطالعه نیمه تجربی تعداد ۲۲۰ بیمار، یکماه پس از جراحی قلب بصورت تصادفی بدو گروه آزمون و شاهد (هرگروه ۱۱۰ نفر) تقسیم شدند. جمع آوری دادهها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته خودمراقبتی مبتنی بر مدل پندر بود. این ابزار ۹۷ سؤال دارد و میانگین CVI و CVR کل پرسشنامه بترتیب ۹۰/۰ و ۸۴/۰ تعیین گردید. ضریب آلفای کرونباخ کل پرسشنامه ۷۷/۰ بود. قبل از اجرای مداخله آموزشی، پرسشنامه خودمراقبتی برای دوگروه تکمیل شد. طراحی برنامه آموزشی مطابق با مراحل مدل ارتقاء دهنده سلامت (HPM) انجام شد. گروه آزمون مداخله مورد نظر را دریافت کردند. گروه شاهد نیز مراقبتهای معمول را دریافت نمودند. بیماران دو گروه ۳ و ۶ ماه پس از مداخله آموزشی پیگیری شدند و مجدداً پرسشنامه مربوطه برای آنها تکمیل گردید. دادههای جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Spss-۲۲ و آزمونهای Chi-Square و آنالیز واریانس با دادههای تکراری در سطح معنی داری (۰۵/۰ > P) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان میدهد تغییرات خودکارآمدی درک شده در طول زمان بطور معنی داری تغییرکرده است (۰۰۱/۰ > P) و تأثیر مداخله پس ازکنترل برای بقیه متغیرها نیز معنی دار شده است (۰۳۶/۰ = P). بعبارتی میانگین نمره سازه خودکارآمدی درگروه مداخلـه در دو زمان ۳ و ۶ ماه پس از مداخله بالاتر از گروه کـنترل بود.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این پژوهش، استفاده از مدل ارتقاء دهنده سلامت پندر بعنوان یک الگو در بهبود خودکارآمدی بیماران پس از جراحی قلب، توصیه و تاکید میگردد.